معبد مرگ
نویسنده:
پرویز قاضی سعید
امتیاز دهید
✔برگزیده ای از متن کتاب:
در طبقه هشتم آسمانخراش اداره پلیس بین الملل در نیویورک، همه جمع بودند. مک استارد رئیس اداره در بالای میز کنفرانس نشسته بود و دور میز، دوازده نفر از مامورین عالی رتبه، قدیمی و ورزیده آن اداره سراپا گوش نشسته بودند. دستهای مک استارد لرزش خفیفی داشت و آنهایی که سالیان دراز با او همکاری نزدیک داشتند، می دانستند که رئیس هر گاه به مسئله مهمی بر می خورد و می خواهد موضوع خطرناکی را مطرح نماید، دستهایش می لرزد. مک استارد چشم های ریزش را به صورت حضار دوخت و بعد گفت:
- موضوعی که موجب شد جلسه فوق العاده تشکیل دهم، رسیدگی به تقاضای پلیس هندوستان است. هرچند قضیه به ظاهر ساده و معمولی است، اما آن طور که من از متن نامه استتباط کردم، در پشت پرده ماجرایی بزرگ، خطرناک و هول انگیز نهفته است و یقین دارم که باز پای افراد مرموزی در کار است. پلیس هند نوشته است که چندی است از معابد مقدس هندوستان، جواهرات گرانبها و فوق العاده با ارزش به سرقت می رود و با وجود تلاش شدید، هیچگونه اثر و ردی از سارقین بدست نیاورده اند...
بیشتر
در طبقه هشتم آسمانخراش اداره پلیس بین الملل در نیویورک، همه جمع بودند. مک استارد رئیس اداره در بالای میز کنفرانس نشسته بود و دور میز، دوازده نفر از مامورین عالی رتبه، قدیمی و ورزیده آن اداره سراپا گوش نشسته بودند. دستهای مک استارد لرزش خفیفی داشت و آنهایی که سالیان دراز با او همکاری نزدیک داشتند، می دانستند که رئیس هر گاه به مسئله مهمی بر می خورد و می خواهد موضوع خطرناکی را مطرح نماید، دستهایش می لرزد. مک استارد چشم های ریزش را به صورت حضار دوخت و بعد گفت:
- موضوعی که موجب شد جلسه فوق العاده تشکیل دهم، رسیدگی به تقاضای پلیس هندوستان است. هرچند قضیه به ظاهر ساده و معمولی است، اما آن طور که من از متن نامه استتباط کردم، در پشت پرده ماجرایی بزرگ، خطرناک و هول انگیز نهفته است و یقین دارم که باز پای افراد مرموزی در کار است. پلیس هند نوشته است که چندی است از معابد مقدس هندوستان، جواهرات گرانبها و فوق العاده با ارزش به سرقت می رود و با وجود تلاش شدید، هیچگونه اثر و ردی از سارقین بدست نیاورده اند...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1397/12/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی معبد مرگ
کاربر گرامی گزینه دریافت در قسمت زیرین کتاب قرار دارد. به این عکس توجه کنید:
http://uupload.ir/files/kb08_img1.jpg
بعد لاوسون دستور می دهد کلیه جواهرات معابد را جمع اوری و جواهرات بدلی و قلابی گذاشته...سپس در یک معبد اعلان عمومی می کنند جواهرات زیاد واقعی اهدا شده به معرض نمایش گذاشته شده شب دزدان و رئیس گروه به معبد امده داخل شده همه را بیهوش رئیس جلو رفته تا جواهرات چشم بودا را بردارد که ناگهان همه جا بوسیله دینامیت و نقشه لاوسون منفجر و رئیس و افراد باقیمانده به قتل می رسند...
داخل ساختمان در ازمایشگاه مخفی پروفسور را پیدا که با درب شیشه ای بزرگ به محوطه باز شده ناگهان اژیر خطر به صدا درامده عده ای داخل گاز زرد رنگ بیهوش کننده نشت انها خارج شده با نارنجک هایی که برداشته عده ای را کشته بخشی از ساختمان را تخریب به شهر به نزد رئیس پلیس رفته ولی تبه کاران جنگل مصنوعی نزدیک را اتش زده و درهای شهر زیر زمینی را مخفی کرده اند.
لاوسون از رئیس پلیس سه نفر دزد در زندان که به انها شبیه باشد خواسته و انها را گریم و انها در شهر حضور تا شاید تبه کاران به سراغ بدلی ها امده و سرنخی یافت شود.دو تبهکار جانی که برای کشتن انها امده گرفتار و با تهدید و کتک می گویند سازمان تعدادی دانشمند از سراسر دنیا اورده و معادنی را استخراج و رئیس بزرگ از نازی های جنگ جهانی بوده که گریخته و امده اینجا ودانشمندان المانی که اورده در کشتی در مصب رود گنگ هستند.انها به انجا رفته درگیر شده و کشتی پلیس به صخره برخورد و کشتی تبه کاران را لاوسون منفجر می کند.انها با تعقیب در میخانه ها یک کارگر معادن را یافته و می فهمند که انها اورانیوم استخراج کرده و قصد تسلط بر دنیا را دارند...
لاوسون وارد فرودگاه هند شده کاغذی دریافت می کند که از هویت و ماموریت وی اطلاع دارند و بهتر است که هند را ترک کند.لاوسون وارد هتل شده ودر اتاق خود جای گرفته شب یک مرد لاغر هندی از پنجره وارد شده کارد همراه کاغذی که نوشته این خنجر دفعه بعد در سینه شما خواهد بود کارد به میز کنار تختخواب فرو کرده.لاوسون از خواب می پرد و با مرد گلاویز وی گازی زرد رنگ منتشر کرده لاوسون را به دیوار کوبیده بیهوش افتاده و مرد فرار می کند.
روز بعد لاوسون در رستوران از خوردن غذا و قهوه خودداری و وقتی به اشپزخانه و مامور شستشوی ظرف ها مراجعه می کند با جسد فرد روبرو که پلیس برای تحقیق می اید.
لاوسون با رئی پلیس دیدار و بعد نزدیک هتل ماشینی که دو نفر بودند را تعقیب و در کنار رودخانه انها را که وارد خانه ای شده گم کرده خانه را پیدا و با جستجو و چرخاندن شیر اب راه مخفی را پیدا و کارگاه اخری همگارش اندرسون را که زخمی مهلک برداشته و بسته شده و در حال مرگ است پیدا او را ازاد تبه کاران متوجه لاوسون یکی را کشته و با فندک رگ بریده همکار را مسدود و تبه کاران اب رودخانه را به مخفی گاه برای هلاکت انها فرستاده که با تلاش نجات پیدا کرده و پلیس به کمک انها می اید.